آنکه همیشه بوده است. پایدار. جاودان همیشه و پاینده و بی زوال و عبارت از ذات حق تعالی (و لم یزل در اصل یزال بود، و چون لم جازم بریزال درآوردند آخرش را جزم کردند الف به التقای ساکنین افتاد). (غیاث) : موجود لم یزل، قدیم: ای به گزین حضرت سلطان خسروان وی جد تو گزیدۀ سلطان لم یزل. سوزنی. به توکل زیید وروزی را وجه جز لطف لم یزل منهید. خاقانی. ناگزیر جملگان حی قدیر لایزال و لم یزل فرد بصیر. مولوی. چون موسی بر لم یزل و لایزال حکمی کرد که او را استحقاق نبود داغ فرمان بر جبین خیال او نهادند. (کلیات سعدی مجلس سوم ص 11). تا وقتی که سلطان لم یزل و پادشاه ذوالمنن موقف سلطانی را به فضل رأفت و مرحمت بیاراست. (ترجمه محاسن اصفهان ص 14)
آنکه همیشه بوده است. پایدار. جاودان همیشه و پاینده و بی زوال و عبارت از ذات حق تعالی (و لم یزل در اصل یزال بود، و چون لم جازم بریزال درآوردند آخرش را جزم کردند الف به التقای ساکنین افتاد). (غیاث) : موجود لم یزل، قدیم: ای به گزین حضرت سلطان خسروان وی جد تو گزیدۀ سلطان لم یزل. سوزنی. به توکل زیید وروزی را وجه جز لطف لم یزل منهید. خاقانی. ناگزیر جملگان حی قدیر لایزال و لم یزل فرد بصیر. مولوی. چون موسی بر لم یزل و لایزال حکمی کرد که او را استحقاق نبود داغ فرمان بر جبین خیال او نهادند. (کلیات سعدی مجلس سوم ص 11). تا وقتی که سلطان لم یزل و پادشاه ذوالمنن موقف سلطانی را به فضل رأفت و مرحمت بیاراست. (ترجمه محاسن اصفهان ص 14)